روزنه های زندگی
چهارشنبه, ۴ آذر ۱۳۸۸، ۰۵:۳۵ ب.ظ
بسم الله الرحمن الرحیمروزی
، گرگی در دامنه کوه متوجه یک غار شد که حیوانات مختلف از آن عبور می کنند. گرگ بسیار
خوشحال شد و فکر کرد که اگر در مقابل غار کمین کند، می تواند حیوانات مختلف را صید
کند. بدین سبب، در مقابل خروجی غار کمین کرد تا حیوانات را شکار کند.
روز
اول، یک گوسفند آمد. گرگ به دنبال گوسفند رفت. اما گوسفند بسرعت پا به فرار گذاشت
و راه گریزی پیدا کرد و از معرکه گریخت. گرگ بسیار دستپاچه و عصبانی شد و سوراخ را
بست. گرگ گمان می کرد که دیگر شکست نخواهد خورد.
روز
دوم، یک خرگوش آمد. گرگ با تمام نیرو به دنبال خرگوش دوید اما خرگوش از سوراخ کوچک
تری در کنار سوراخ قبلی فرار کرد. گرگ سوراخ های دیگر را بست و گفت که دیگر حیوانات
نمی توانند از چنگ من بگریزند.
روز
سوم، یک سنجاب کوچک آمد. گرگ بسیار تلاش کرد تا سنجاب را صید کند. اما سرانجام
سنجاب نیز از یک سوراخ بسیار کوچک فرار کرد. گرگ بسیار عصبانی شد و کلیه سوراخ های
غار را مسدود کرد. گرگ از تدبیر خود بسیار راضی بود.
اما
روز چهارم، یک ببر آمد. گرگ که بسیار ترسیده بود بلافاصله به سوی غار پا به فرار
گذاشت. ببر گرگ را تعقیب کرد. گرگ در داخل غار به هر سویی می دوید اما راهی برای
فرار نداشت و سرانجام طعمه ببر شد.
نتیجه:
هیچ گاه روزنه های کوچک زندگیت را به طمع آینده نبند.
نظر سنجی
در
یک نظر سنجی از مردم دنیا سوالی پرسیده شد و نتیجه جالبی به دست آمد از این قرار:
سوال
: نظر خودتان را راجع به راه حل کمبود غذا در سایر کشورها صادقانه بیان کنید؟
و
کسی جوابی نداد...
چون
در آفریقا کسی نمی دانست غذا یعنی چه؟
در
آسیا کسی نمی دانست نظر یعنی چه؟
در
اروپای شرقی کسی نمی دانست صادقانه یعنی چه؟
در
اروپای غربی کسی نمی دانست کمبود یعنی چه؟
در
آمریکا کسی نمی دانست سایر کشورها یعنی چه؟؟؟؟