مهندسی پزشکی

مقالات مهندسی پزشکی

مهندسی پزشکی

مقالات مهندسی پزشکی

۱۳ مطلب با موضوع «روانشناسی» ثبت شده است

کاهش سن دوستی های خیابانی زنگ خطر را برای خانواده ها به صدا در آورده است.اما از نگاه جرم شناختی با رسیدن فصل تابستان و فراغت جوانان از تحصیل، آمار دوستی های خیابانی و جرایم آن افزایش می یابد. در حالی که نگاه سنگین پدرش را احساس می کند روبروی قاضی جنایی نشسته است. سحر هستم و 22 سال دارم. من عرفان را دوست دارم اما نمی دانم او چگونه حاضر شد با آبروی من بازی کند. یک روز گرم تابستانی در حال برگشت از محل کارم بودم که با عرفان آشنا شدم. خودش را مهندس کامپیوتر معرفی کرد. پس از چند هفته، عرفان توانست اعتماد مرا جلب کند. یک روز مرا به خانه اشان دعوت کرد. ابتدا با مخالفت شدید من روبرو شد اما با چرب زبانی مرا به خانه اش در غرب تهران برد و .... این تنها یکی از ده ها پرونده تعرض پس از دوستی های خیابانی است که در دادسرای امور جنایی مطرح می شود. بر اساس پژوهش های صورت گرفته تنها 10 درصد از دوستی های خیابانی به ازدواج منجر می شود. آرش سیفی، قاضی دادسرای امور جنایی پایتخت، تعرض را بیشترین جرم صورت گرفته در دوستی های خیابانی می داند و معتقد است برخی از دوستی ها از ابتدا با این نیت آغاز می شود. عده ای نیز با نیت قبلی پس از دوستی، اقدام به تهیه عکس و فیلم از طعمه خود کرده و در مراحل بعد اقدام به اخاذی و یا ارتباط نامشروع می کنند. درصد زیادی از دوستی های خیابانی به دلیل مشکلات خانوادگی رخ می دهد. هم اکنون سن دوستی های خیابانی روز به روز در حال کاهش است و این پدیده اجتماعی در بین نوجوانان شایع شده است. یک کارشناس امور جوانان نیز کارکرد ناموفق دستگاه های فرهنگی را یکی از عوامل دوستی های خیابانی دانست. وی در این خصوص گفت: وقتی مدل های بومی و پایدار جامعه مورد استفاده قرار نگیرد، مدل های نچسب غربی وارد جامعه می شود، هویت ملی دچار خدشه و آسیب می شود. هم اکنون خانواده کارکرد خود را به جامعه واگذار کرده است و عملا نقشی در هویت سازی نوجوانان ایفا نمی کند. کارشناسان معتقدند سن دوستی های خیابانی به زیر 15 سال کاهش یافته است. مقدار قابل توجهی از پرونده های دوستی های خیابانی به جرم و بعضا جنایت منجر می شود، اما پرونده هایی نیز پس از انجام مشاوره در دادسرا به ازدواج منجر شده است. یک مقام انتظامی نیز در خصوص دوستی های خیابانی و آسیب های اجتماعی معتقد است: در حال حاضر پرونده های متعددی با موضوع روابط خیابانی پیش روی کارآگاهان قرار دارد که در اغلب آنها دختران و زنان قربانی تبهکاران و شیطان صفتان شده اند. این خسارت ها برای آقایان در قالب مالباختگی و برای خانم ها به صورت تعرض و آزار و اذیت به عنف بوده است. بنابراین می توان با صراحت اعلام کرد که اغلب آسیب ها در روابط خیابانی و اینترنتی متوجه خانم ها بویژه دختران است، چرا که این روابط معمولاً به بهانه آشنایی قبل از ازدواج صورت می گیرد. آمار نیز نشان می دهد که ?? درصد زنانی که مورد سوءاستفاده و تعرض قرار گرفته اند به بهانه ایجاد رابطه برای آشنایی قبل از ازدواج در دام های شیطانی گرفتار شده اند. تأسف بارتر آن که اغلب این افراد دختران نوجوان و جوان هستند. زنان و بخصوص دختران معمولاً هنگام برقراری روابط خیابانی یا اینترنتی پنهانکاری می کنند و خانواده هایشان را در جریان دوستی ها و رفت وآمدهایشان نمی گذارند. حال آن که پلیس همواره بر این نکته تأکید داشته که جوانان و نوجوانان نباید به اشخاص غریب اعتماد بی جا کنند و در ذهن خود دوستی های خیابانی و اینترنتی را مبنا و زمینه ای محکم برای تشکیل خانواده قرار دهند ، چرا که اگر جوانی به واقع قصد ازدواج دارد و در پی تشکیل خانواده است، در این میان پنهانکاری بی معنا است. اگر هر گونه رابطه و تداوم آن زیر نظر خانواده ها و با کسب مشاوره از افراد صلاحیت دار انجام شود، قطعاً تبعات ناخوشایند آن برطرف خواهد شد. 40 درصد از زنانی که مورد سوء استفاده قرار گرفته اند به بهانه ایجاد رابطه قبل از ازدواج گرفتار دام شیطانی شده اند. محمد خامنه، روان شناس نیز اختلافات طبقاتی را یکی از عوامل دوستی های خیابانی و تجاوز می داند و معتقد است: وقتی وسوسه داشتن پول و ماشین مدل بالا در طرف های مقابل دوستی ایجاد شود آنها برای رسیدن به هدف خود دست به هر اقدامی می زنند و در مواردی نیز دربرابر خواسته های شیطانی مقاومت نمی کنند. گاهی استعداد بزه کاری در میان هر 2 طرف وجود دارد. وقتی این دو با یک دیگر در خیابان دوست می شوند جرایم مختلفی را از یکدیگر یاد می گیرند و ممکن است در مدت دوستی مرتکب جرایم خشن نیز بشوند. منبع : برنا
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ شهریور ۸۹ ، ۱۰:۰۵
Shahram Ghasemi
به شوهر من نزدیک نشوید حسادت نوعی خشم درونی است که مرتبه هایی از آن در همه افراد وجود دارد ولی ممکن است در بعضی کمتر و در برخی بیشتر دیده شود؛اما آنچه در ادبیات قدیم ایرانیان یافت می شود این است که زنان حسودتر از مردان دانسته شده و حتی در روان شناسی امروز نیز برخی معتقدند که زنان در روابط بین فردی و در رابطه با جنس مخالف حساس تر، خودمحورتر و حسودتر از مردان هستند. حسادت می تواند خود را در رقابتی پایدار و یا در کناره گیری از همه رقابتها آشکار سازد. بین مردان حسادت بیشتر جنبه رقابت دارد و رقابت آنها در مسایل خارج از مالکیت مشاهده می شود. اما به نظر می رسد که حسادت در زنان شکل دیگری به خود گرفته و آنها بیشتر نسبت به مقوله هایی به شدت تحریک می شوند که تصور می کنند تحت مالکیت آنهاست و یا می خواهند با تلاش خود آن را تحت کنترل و مالکیت خود قرار دهند. اشتباه نکنید در این مقاله سعی نداریم در مورد حسادت(در معنای عام) یعنی آنچه با چشم و هم چشمی و رقابت بر سر تامین تجملات زندگی و .. است صحبت کنیم بلکه آن نوع حسادت در زنان را می خواهیم بررسی کنیم که با مفهوم "حس تملک زنانه" مترادف است یعنی همان احساسی که گاه زنان را بدان جهت سوق می دهد که در مورد تمام روابط و مناسبات همسرشان حساس شده و حتی همسرشان را به خاطر ارتباط صمیمانه با محارم خویش (مادر و خواهر و ..) مورد بازخواست قرار می دهند. یعنی به نوعی همسرشان را مختص خود می خواهند و دوست ندارند او با هیچ زن دیگری در سطحی ترین روابط قرار گیرد. این حس همان حسی است که عمدتا باعث ایجاد اختلاف و کشمکش بین عروسها و مادر شوهر ها و یا عروسها و خواهر شوهرها می شود. حسادت می تواند خود را در رقابتی پایدار و یا در کناره گیری از همه رقابتها آشکار سازد. بین مردان حسادت بیشتر جنبه رقابت دارد و رقابت آنها در مسایل خارج از مالکیت مشاهده می شود. تصور کنید مردی ازدواج کرده و در یک زمان واحد میان محبت دو زن (مادر و همسر خود) قرار گرفته است. در این میان هر یک از دو طرف سعی دارند مرد مذکور را به سمت خود جذب کرده و حتی امکان دارد برای رسیدن به هدف خود از برخی ترفندها و راهکارهای زنانه استفاده کنند. مسلما نتیجه چنین کشمکشی در معمولی ترین شرایط ایجاد درگیری میان طرفین است. البته این یک نیاز طبیعی است که هر زنی همسرش را تنها برای خود بخواهد و در مورد روابط و مناسبات او با سایر زنان حساسیت نشان دهد اما گاه این حس تملک از شکل طبیعی خود خارج شده و همان طور که گفتیم باعث ایجاد تنش و درگیری در زندگی مشترک می گردد. اگر بخواهیم این احساس را طوری توصیف کنیم که شما بتوانید بهتر متوجه آن شوید باید بگوییم که "حس تملک زنانه" تقریبا معادل با " غیرت مردانه" است. یعنی هر دو این مفاهیم را می توان هم ردیف هم به شمار آورد به جز اینکه این ویژگی ها، تحت تاثیر شرایط جنسیتی فرد قرار می گیرد. این نوع حسادت (یا همان حس تملک) وقتی از شکل طبیعی خود خارج می شود، باعث می گردد که زن بر روی روابط همسر خود حساس شده و نسبت به هر ارتباطی که با زنان دیگر دارد(اعم از سلام و احوال پرسی و یا صحبتهای معمولی) واکنش شدید نشان دهد. در برخی از زنان این ویژگی چنان شدت می یابد که مسیر نگاههای همسرشان را در کوچه و خیابان دنبال می کنند تا ببینند آیا او به زنان دیگر نظر می افکند یا نه؟ و یا حتی برخی از مردان هنگام مراجعه به مشاور از این مساله شکایت دارند که حتی جرات تماشاکردن فیلمها، سریالها و یا برنامه هایی را که زنان در آن حضور دارند را نمی کنند. البته فراموش نکنید که درست است که عده معدودی از زنان دچار این مشکل بوده و زندگی را برای خود و همسرشان سخت می کنند اما برخی دیگر از زنان به واقع حق دارند تا این نوع حساسیتها را در ارتباطات همسر خود نشان دهند . برای مثال این دسته از زنان دارای همسرانی هستند که : - در روابط و صحبتهای خود با زنان نامحرم یا غریبه بیش از حد گرم گرفته و به بذله گویی می پردازند - سابقه ای از بی وفایی نسبت به همسرشان را دارند - در حضور همسرشان از زنان دیگر(چه از لحاظ ظاهر و چه از لحاظ نوع عملکرد و ...) تعریف و تمجید می کنند - مرز بین روابط شخصی و روابط کاری را نمی دانند یعنی در منزل هم که هستند با همکاران خانم خود در تماس و یا در حال اس ام اس زدن هستند و بسیاری از دلایل دیگر... بنابراین با توجه به طبع حساس زنانه کاملا طبیعی است که یک زن نسبت به همسر خود و با مشاهده این صحنه ها در روابط همسرش دچار وسواس شده و دایما سعی کند او را تحت کنترل خود قرار دهد. در ادامه این مقاله چند توصیه اجمالی برای مردانی داریم که رفتارها و روابط شان کاملا در چارچوب و مطابق با عرف و شرع است اما متاسفانه باز هم تحت کنترل دایم همسرشان هستند: - با خودتان خلوت کنید و بررسی نمایید که چرا همسرتان تا این حد در مورد رفتارهای شما حساس بوده و شما را کنترل می کند؟ آیا شما شوهر خوبی برای همسرتان هستید؟ آیا توجهی را که نیازمند آن است به وی ارایه می دهید؟ آیا رفتارهایتان با زنان دیگر در حد و حدود طبیعی خود است یا اینکه پا را از حد و مرز خود فراتر می نهید؟... "حس تملک زنانه" تقریبا معادل با " غیرت مردانه" است. یعنی هر دو این مفاهیم را می توان هم ردیف هم به شمار آورد به جز اینکه این ویژگی ها، تحت تاثیر شرایط جنسیتی فرد قرار می گیرد. - دقت کنید و ببینید چه زمانهایی شدت کنترل و حساسیت همسرتان نسبت به شما کاهش یا افزایش می یابد؟ ببینید در آن زمانها چه رفتاهایی را انجام داده اید و از انجام چه رفتارهایی خودداری کرده اید؟ با همسرتان صحبت کنید و در مورد رفتار و عملکرد او به بحث بنشینید. از او به خاطر رفتارش توضیح بخواهید و در مقابل برای همسرتان توضیح دهید که وقتی شما را مورد کنترل دایم قرار می دهد، چه احساسی دارید . برای مثال این گونه برای ایشان توضیح دهید: وقتی دایم تماسهای تلفن همراه مرا چک می کنی احساس می کنم که...(سپس احساس خود را کاملا برای همسرتان وصف کنید) - از همسرتان دوستانه بخواهید که رفتارش را مورد تجدید نظر و تغییر قرار دهد و خودش را به جای شما بگذارد و ببیند آیا دوست دارد که دایما او را تحت نظارت دایم قرار داده و به وی اعتماد نداشته باشید. - به طور منظم به همسرتان ابراز علاقه کرده و به او بگویید که " تنها زن زندگی من تو هستی و تو را با تمام نقاط قوت و ضعفی که داری دوست دارم و ..." به این ترتیب همیشه به همسرتان اطمینان خاطر را هدیه دهید. و توصیه آخر اینکه... اگر ملاحظه می کنید رفتار همسرتان(بدون دلایل منطقی) ادامه دار شده و تلاش برای بهبود این وضعیت تاثیر مطلوبی نداشته ، مراجعه نزد مشاور خانواده را به شما و همسرتان توصیه می کنیم. گاهی اوقات متخصصان ، متوجه جزییاتی می شوند که شاید شما و همسرتان با ساعتها گفتگو و یا حتی مجادله نیز قادر به یافتن آن نباشید. تبیانبه شوهر من نزدیک نشوید حسادت نوعی خشم درونی است که مرتبه هایی از آن در همه افراد وجود دارد ولی ممکن است در بعضی کمتر و در برخی بیشتر دیده شود؛اما آنچه در ادبیات قدیم ایرانیان یافت می شود این است که زنان حسودتر از مردان دانسته شده و حتی در روان شناسی امروز نیز برخی معتقدند که زنان در روابط بین فردی و در رابطه با جنس مخالف حساس تر، خودمحورتر و حسودتر از مردان هستند. حسادت می تواند خود را در رقابتی پایدار و یا در کناره گیری از همه رقابتها آشکار سازد. بین مردان حسادت بیشتر جنبه رقابت دارد و رقابت آنها در مسایل خارج از مالکیت مشاهده می شود. اما به نظر می رسد که حسادت در زنان شکل دیگری به خود گرفته و آنها بیشتر نسبت به مقوله هایی به شدت تحریک می شوند که تصور می کنند تحت مالکیت آنهاست و یا می خواهند با تلاش خود آن را تحت کنترل و مالکیت خود قرار دهند. اشتباه نکنید در این مقاله سعی نداریم در مورد حسادت(در معنای عام) یعنی آنچه با چشم و هم چشمی و رقابت بر سر تامین تجملات زندگی و .. است صحبت کنیم بلکه آن نوع حسادت در زنان را می خواهیم بررسی کنیم که با مفهوم "حس تملک زنانه" مترادف است یعنی همان احساسی که گاه زنان را بدان جهت سوق می دهد که در مورد تمام روابط و مناسبات همسرشان حساس شده و حتی همسرشان را به خاطر ارتباط صمیمانه با محارم خویش (مادر و خواهر و ..) مورد بازخواست قرار می دهند. یعنی به نوعی همسرشان را مختص خود می خواهند و دوست ندارند او با هیچ زن دیگری در سطحی ترین روابط قرار گیرد. این حس همان حسی است که عمدتا باعث ایجاد اختلاف و کشمکش بین عروسها و مادر شوهر ها و یا عروسها و خواهر شوهرها می شود. حسادت می تواند خود را در رقابتی پایدار و یا در کناره گیری از همه رقابتها آشکار سازد. بین مردان حسادت بیشتر جنبه رقابت دارد و رقابت آنها در مسایل خارج از مالکیت مشاهده می شود. تصور کنید مردی ازدواج کرده و در یک زمان واحد میان محبت دو زن (مادر و همسر خود) قرار گرفته است. در این میان هر یک از دو طرف سعی دارند مرد مذکور را به سمت خود جذب کرده و حتی امکان دارد برای رسیدن به هدف خود از برخی ترفندها و راهکارهای زنانه استفاده کنند. مسلما نتیجه چنین کشمکشی در معمولی ترین شرایط ایجاد درگیری میان طرفین است. البته این یک نیاز طبیعی است که هر زنی همسرش را تنها برای خود بخواهد و در مورد روابط و مناسبات او با سایر زنان حساسیت نشان دهد اما گاه این حس تملک از شکل طبیعی خود خارج شده و همان طور که گفتیم باعث ایجاد تنش و درگیری در زندگی مشترک می گردد. اگر بخواهیم این احساس را طوری توصیف کنیم که شما بتوانید بهتر متوجه آن شوید باید بگوییم که "حس تملک زنانه" تقریبا معادل با " غیرت مردانه" است. یعنی هر دو این مفاهیم را می توان هم ردیف هم به شمار آورد به جز اینکه این ویژگی ها، تحت تاثیر شرایط جنسیتی فرد قرار می گیرد. این نوع حسادت (یا همان حس تملک) وقتی از شکل طبیعی خود خارج می شود، باعث می گردد که زن بر روی روابط همسر خود حساس شده و نسبت به هر ارتباطی که با زنان دیگر دارد(اعم از سلام و احوال پرسی و یا صحبتهای معمولی) واکنش شدید نشان دهد. در برخی از زنان این ویژگی چنان شدت می یابد که مسیر نگاههای همسرشان را در کوچه و خیابان دنبال می کنند تا ببینند آیا او به زنان دیگر نظر می افکند یا نه؟ و یا حتی برخی از مردان هنگام مراجعه به مشاور از این مساله شکایت دارند که حتی جرات تماشاکردن فیلمها، سریالها و یا برنامه هایی را که زنان در آن حضور دارند را نمی کنند. البته فراموش نکنید که درست است که عده معدودی از زنان دچار این مشکل بوده و زندگی را برای خود و همسرشان سخت می کنند اما برخی دیگر از زنان به واقع حق دارند تا این نوع حساسیتها را در ارتباطات همسر خود نشان دهند . برای مثال این دسته از زنان دارای همسرانی هستند که : - در روابط و صحبتهای خود با زنان نامحرم یا غریبه بیش از حد گرم گرفته و به بذله گویی می پردازند - سابقه ای از بی وفایی نسبت به همسرشان را دارند - در حضور همسرشان از زنان دیگر(چه از لحاظ ظاهر و چه از لحاظ نوع عملکرد و ...) تعریف و تمجید می کنند - مرز بین روابط شخصی و روابط کاری را نمی دانند یعنی در منزل هم که هستند با همکاران خانم خود در تماس و یا در حال اس ام اس زدن هستند و بسیاری از دلایل دیگر... بنابراین با توجه به طبع حساس زنانه کاملا طبیعی است که یک زن نسبت به همسر خود و با مشاهده این صحنه ها در روابط همسرش دچار وسواس شده و دایما سعی کند او را تحت کنترل خود قرار دهد. در ادامه این مقاله چند توصیه اجمالی برای مردانی داریم که رفتارها و روابط شان کاملا در چارچوب و مطابق با عرف و شرع است اما متاسفانه باز هم تحت کنترل دایم همسرشان هستند: - با خودتان خلوت کنید و بررسی نمایید که چرا همسرتان تا این حد در مورد رفتارهای شما حساس بوده و شما را کنترل می کند؟ آیا شما شوهر خوبی برای همسرتان هستید؟ آیا توجهی را که نیازمند آن است به وی ارایه می دهید؟ آیا رفتارهایتان با زنان دیگر در حد و حدود طبیعی خود است یا اینکه پا را از حد و مرز خود فراتر می نهید؟... "حس تملک زنانه" تقریبا معادل با " غیرت مردانه" است. یعنی هر دو این مفاهیم را می توان هم ردیف هم به شمار آورد به جز اینکه این ویژگی ها، تحت تاثیر شرایط جنسیتی فرد قرار می گیرد. - دقت کنید و ببینید چه زمانهایی شدت کنترل و حساسیت همسرتان نسبت به شما کاهش یا افزایش می یابد؟ ببینید در آن زمانها چه رفتاهایی را انجام داده اید و از انجام چه رفتارهایی خودداری کرده اید؟ با همسرتان صحبت کنید و در مورد رفتار و عملکرد او به بحث بنشینید. از او به خاطر رفتارش توضیح بخواهید و در مقابل برای همسرتان توضیح دهید که وقتی شما را مورد کنترل دایم قرار می دهد، چه احساسی دارید . برای مثال این گونه برای ایشان توضیح دهید: وقتی دایم تماسهای تلفن همراه مرا چک می کنی احساس می کنم که...(سپس احساس خود را کاملا برای همسرتان وصف کنید) - از همسرتان دوستانه بخواهید که رفتارش را مورد تجدید نظر و تغییر قرار دهد و خودش را به جای شما بگذارد و ببیند آیا دوست دارد که دایما او را تحت نظارت دایم قرار داده و به وی اعتماد نداشته باشید. - به طور منظم به همسرتان ابراز علاقه کرده و به او بگویید که " تنها زن زندگی من تو هستی و تو را با تمام نقاط قوت و ضعفی که داری دوست دارم و ..." به این ترتیب همیشه به همسرتان اطمینان خاطر را هدیه دهید. و توصیه آخر اینکه... اگر ملاحظه می کنید رفتار همسرتان(بدون دلایل منطقی) ادامه دار شده و تلاش برای بهبود این وضعیت تاثیر مطلوبی نداشته ، مراجعه نزد مشاور خانواده را به شما و همسرتان توصیه می کنیم. گاهی اوقات متخصصان ، متوجه جزییاتی می شوند که شاید شما و همسرتان با ساعتها گفتگو و یا حتی مجادله نیز قادر به یافتن آن نباشید. تبیان
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ شهریور ۸۹ ، ۱۰:۰۵
Shahram Ghasemi
خوشبختی لذت است یا آرزو؟دیدگاه های متفاوت و گاه متضاد درباره زندگی، خوشبختی و عوامل سعادت و بهروزی، به گونه ای است که پاره‌ای از آنها تعجب آفرین، برخی حیرت انگیز خواهد بود. از این رو انبوه بی شماری از انسان‌های حقیقت جو که به ‌دنبال واقعیت ناب مفاهیم و معارف هستند دیدگاه های متفاوت و گاه متضاد درباره زندگی، خوشبختی و عوامل سعادت و بهروزی، به گونه ای است که پاره‌ای از آنها تعجب آفرین، برخی حیرت انگیز خواهد بود. از این رو انبوه بی شماری از انسان‌های حقیقت جو که به ‌دنبال واقعیت ناب مفاهیم و معارف هستند، سرگردان و حیران گشته و گاه سرخورده و اندوهگین می شوند. به ‌طور مثال؛ "شکسپیر"، تمام جهان را صحنه نمایش و تمامی مردان و زنان را تنها بازیگران پرده های ‌مختلف که نقش خوشبختی یا بدبختی را ایفا می کنند، می‌داند. او هستی را دارای ورودی و خروجی های خاص خود ‌می داند و انسان ها را صاحبان نقش های فراوان می بیند. "ویکتور هوگو" معتقد است: "خوشبخت کسی است که ‌به یکی از این دو چیز دسترسی دارد: 1- کتاب خوب 2- دوستانی که اهل کتاب باشند." اما "والتر اسکات" شهرت را ‌بنیان خوشبختی دانسته و می گوید: "یک ساعت زندگی با افتخار و با شکوه به یک قرن گمنام زیستن می ارزد." ‌اراده قوی، پلکان پیروزی و خوشبختی در سخن "گوته" است. او بر این باور است که "شرط پیروزی و سعادت ‌یک اراده قوی است، شرایط دیگر اهمیت چندانی ندارد." با تأمل در برخی جوامع در‌می‌یابیم که هنوز بسیاری ‌از افراد گاهی به‌آنجا می رسند که با فال بد، سوء ظن و یا تلقین سیه روزی و بدبختی، کانون پر مهر و محبت ‌زندگی و همسر دلسوز و کوشای خود را از دست داده و با یأس، نومیدی و اندوه کشنده، روزهای پر نشاط و ‌زیبای خود را تلخ و اندوهبارمی کنند و در پایان با نگاهی واژگون به آفرینش و هستی و گمانی بد نسبت به ‌آفریدگار جهان، زندگی خود را خاتمه می دهند! در کنار این نظرات، دیدگاه های دیگری نیز وجود دارد که: ‌‌"خوشبختی و بدبختی" تمامی انسان ها را به دست آنان ندانسته، بلکه امری جبری و سرنوشتی قطعی می داند؛ ‌آینده ای روشن و یا شوم که از پیش از تولد رقم خورده، "پیشانی نوشت" افراد شده،در "کنار گهواره" آنان ‌گذاشته شده و "قسمت" حتمی آنان خواهد بود و بدین گونه از اعماق قلب خود معتقدند سرنوشت هر کس که ‌خوشبختی، رفاه و شادمانی است، هیچ کس توان تغییر آن را ندارد و آینده افرادی که بدبختی، فقر، درد و ماتم ‌است، هر گونه تلاش، تدبیر و تدبر، نقشی در دگرگونی آن نخواهد داشت زیرا قسمت است و قسمت، دست ‌دیگری است نه ما! ‌ ‌مفهوم خوشبختی خوشبختی بر حالت روحی و روانی خاصی از انسان که با احساسی ویژه همراه است اطلاق می گردد؛ به عبارت ‌دیگر، انسان پس از رسیدن به کمالات و اموری که با طبع و فطرت او سازگار است و خواسته ها یا تمایلات او را ‌تأمین می کند به حالتی دست می یابد که آن را خوشبختی می گویند. در اینکه آن حالت چیست و ویژگی آن کدام ‌است آرای مختلفی وجود دارد؛ برخی خوشبختی را به هر نسبت که انسان به آرزوهایش نایل شود، می دانند. برخی ‌تصور می کنند، خوشبختی همان رضایت کامل است و می گویند: "خوشبخت کسی است که نسبت به آنچه دارد ‌رضایت کامل داشته باشد. " ‌بعضی دیگر خوشبختی را در بهره مندی از لذت‌ها می دانند و می گویند: "به هر میزان که استعدادها و قوای فرد ‌بروز و ظهور کند و به کمالاتی نایل گردد، لذت بیشتری می برد و هر چه لذت‌های او بیشتر باشد، خوشبختی‌اش بیشتر ‌است. طبق این آرمان، خوشبختی حقیقی بیش از هر چیز از داشتن چیزهایی که مایه خشنودی هستند سرچشمه می‌گیرد. استاد شهید مرتضی مطهری (رحمه` الله علیه) در نقد و بررسی هر یک از این دیدگاه ها بیاناتی دارند که به ‌طور فشرده در اینجا اشاره می کنیم. وی در رد مساوی بودن سعادت با لذت می فرماید: " انسان مجموعه ای است از قوا و ‌غرایز و استعدادها. انسان هم به زمان حاضر تعلق دارد و هم به زمان آینده، باید همه این جنبه ها را با هم در ‌نظر گرفت و آن گاه حکم کرد که آیا فلان عمل سعادت بخش است یا نه و صرف لذت بخش بودن یک چیز ‌کافی نیست که آن را سعادت بخش بشماریم." ‌ایشان در ادامه می فرمایند: " بسیار اتفاق می افتد که انسان در آرزوی خود اشتباه می کند. پیدایش آرزو تابع میزان ‌فهم و اطلاع انسان است. ممکن است امور زیادی سعادت بخش باشند، اما انسان به دلیل نشناختن و آشنا نبودن با ‌آنها، آن ها را هرگز آرزو نکند، آیا می توان گفت چون سعادت نیل به آرزو است و طفل آرزوی علم ندارد، پس ‌علم برای او سعادت نیست ؟ بسیاری از چیزها را انسان آرزو می کند و سعادت نیست، و بسیاری از چیزها را ‌آرزو نمی کند در حالی که سعادت اوست." چنان که تفسیر سعادت به رضایت نیز صحیح نیست زیرا رضایت، ‌مانند آرزو به سطح فکر و فهم و درک و اراده و همت بستگی دارد، انسان گاهی از آن جهت چیزی را منتهای ‌آرزوی خود قرار نمی دهد و از رسیدن به آن، کمال رضایت حاصل نمی کند که همت بلند ندارد و یا سطح فکرش پایین است. دو نفر را در نظر می گیریم که هدف و آرزوی نهایی یکی از آنها این است که کدخدای دهی بشود و ‌هدف و نهایت آرزوی دیگری این است که شخص اول جهان گردد و بر همه جهان حکومت کند. این دو نفر اگر به آرزوی خود برسند کمال رضایت هر دو حاصل خواهد شد و هر دو به کمال لذت نایل خواهند گشت. ‌بهره آنها هم از لحاظ رضایت و هم از لحاظ لذت مساوی و برابر خواهد بود. ولی موضوع رضایت و لذت آنها متفاوت است. موضوع رضایت و لذت یکی (آن که می خواهد شخص اول جهان گردد) از موضوع رضایت و ‌لذت دیگری عالی تر و کامل تر است. اگر کمال سعادت به این است که انسان حداکثر رضایت را از وضع خود ‌داشته باشد وهیچ گونه نارضایتی در کار نباشد، دو فرد مورد نظر به طور مساوی به کمال سعادت نایل شده اند و هیچ کدام از دیگری سعادتمند تر نیست؛ ولی اگر سعادت، تنها به رضایت بستگی نداشته باشد بلکه کمال و ‌موضوع رضایت نیز دخالت داشته باشد، نمی توان گفت دو نفر مورد نظر دردرجه، سعادتمندند وهردو‌کمال سعادت دارند.
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ شهریور ۸۹ ، ۰۹:۳۱
Shahram Ghasemi